- اخمه کردن
- روی ترش کردن چین و آژنگ بر ابرو و پیشانی افکندن
معنی اخمه کردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تخم کشیدن
آژنگ افکندن یان دو ابرو ترش کردن روی خشم گرفتن گره بر ابرو در آوردن در حال خشم
چین و شکن انداختن بر پیشانی و ابرو هنگام نارضایتی یا عصبانیت یا فکر کردن
تشخیص دادن
رسوخ کردن
معاشرت کردن گفتگو کردن
فال زدن، تفائل
انعقاد قراردادی با شرکت بیمه درباره حوادث احتمالی و خطرهایی که ممکن است بشی متعلق بشخص وارد آید
کامل کردن با تمام رساندن، مهیا کردن کسی برای اجرای عملی
چاپ کردن طبع کردن
بخیه زدن
آماده کردن مهیا ساختن
پهن کردن، بساط خود را بر چیدن، ساکت ماندن، یا تخته کردن دکان. بند کردن دکان بستن آن تعطیل کردن آن، جمع کردن بساط خود
دود کردن و دود آلود کردن
پوست کردن، پوست کندن
شکافتن، سوراخ کردن، نفوذ کردن
کنایه از ریز کردن، ریزریز کردن گوشت و مانند آن
ریز کردن خرد کردن (گوشت و جز آن را)
نواله کردن بصورت لقمه و نواله در آوردن: عالمی را لقمه کرد و درکشید معده اش نعره زنان: هل من مزید. (مثنوی لغ)
خازستن خازاندن سر شتن، بایا دانستن
نامه نوشتن: (وچاکر او ابومنصور المعمری بفرمان اونامه کردوکس فرستاد بشهرهای خراسان)
گزیده کردن بر گزیدن انتخاب کردن برگزیدن
застраховывать
заколоть
разветвляться
versichern
erstechen